نسخه دلوکس بازی Final Fantasy 16 شامل آیتمهای زیر است:
– استیل بوک
– نقشه پارچهای والیسثئا
میراث کریستالها، تاریخ ما را شکل دادهاند… اما این پایان سلطه آنها است!
خورشید در حال غروب بر سرزمین والیسثئا است
برای قرنها، مردم والیسثئا به کریستال مادر و نعمش، اثیری که ژادوی لازم برای زندگی روزمره اهالی این سرزمین را ایجاد میکند، وابسته بودهاند. اما این اثیر در حال محو شدن است و با ناپدید شدن آن، نیروهای شر در سراسر والیسثئا پدیدار شدهاند. با این حال، دشمن اصلی انسانها، جنگهای خودشان برای تصاحب آخرین قطرههای قدرت کریستال مادر است. در این میان، عدهای نیز معتقدند که والیسثئا بیش از حد به کریستال وابسته بوده و باید برای همیشه، با نابود کردن کریستال مادر، این سرزمین را نجات داد.
والیسثئا
سرزمین والیسثئا با کریستال مادر متبرک شده است و به همین دلیل جمعیت زیادی دارد. این سرزمین، توسط کوههایی از کریستالهای ژادویی احاطه شده است و نسلها است که انسانها از نیروی این کریستالها استفاده میکنند و با استفاده از ژادوی اثیری این کریستالها، زندگی راحتی را از سر میگذرانند. قرنها انسانها اطراف این کریستالها در صلح زندگی میکردهاند اما با گسترش آفت در والیسثئا، این صلح نیز بسیار شکننده شده است.
ایکانها و غالبین آنها
یک ایکان، قویترین و مرگبارترین موجود در والیسثئا است که در روح افرادی زندگی میکنند که با قدرت آنها متبرک شدهاند و به نام غالب شناخته میشوند. در بعضی مناطق، غالبین، به عنوان پادشاه و حاکم شناخته شده و حتی پرستش میشوند و برخی نیز به دلیل ترس، غالبین را به بردگی کشیده و از آنها به عنوان سلاح جنگی استفاده میکنند. یک غالب، از بدو تولد با ایکان گره میخورد و هیچ راه فراری از سرنوشتش، تبدیل شدن به یک ایکان نخواهد داشت.
جادو بدون کریستال، بلای جان حاملین
جادو در سرزمین والیسثئا با نام ژادو شناخته شده و از کریستال مادر نشأت میگیرد، به همین دلیل، افرادی که بدون قدرت کریستال جادو میکنند، عجیبالخلقههایی به نام حامل خطاب میشوند و در برخی از حکومتها، به عنوان بردههایی دون پایه مورد استفاده قرار میگیرند و حتی به عنوان انسان نیز شناخته نمیشوند.
دوک روزاریا
سالها پیش، عدهای از مناطق مستقل والیسثئا غربی، با هم متحد شدند و قلمرو دوک نشین روزاریا را تشکیل دادند. سالها این قلمرو در رفاه به حیات خود ادامه داده است اما اکنون آفتی عظیم آن را تهدید میکند و نابودی در کمین تمام اهالی والیسثئا غربی است. روزاریا ژادوی خود را از کریستال مادر «هوای دریک» در یک جزیره آتشفشانی دریافت میکند و ایکان آتش، غالب ققنوس از این قلمرو محافظت میکند.
امپراتوری مقدس سانبرک
امپراتوری سانبرک، بزرگترین نیروی تئوکراتیک در والیسثئا است و پایتخت مقدس آن با نام اوریفلام، حول کریستال مادر «سر دریک» بنا شده است و از اثیر ژادو بسیار زیادی بهره میبرد. مردم اوریفلام در رفاه به سر میبرند و امپراتور خود را مانند یک ایزد میپرستند. نگهبان نور، غالب باهاموت، مأمور ویژه امپراتور است که وظیفه برقراری صلح در این سرزمین را بر عهده دارد.
پادشاهی والود
پادشاهی والود کل محدوده خاکستر، نیمه شرقی والیسثئا را تحت سلطه خود دارد. اورکها و سایر غولها بارها به خاکستر حمله کردهاند تا زیستگاه خود را پس بگیرند اما نهگبان تاریکی، غالب اودین، به خوبی توانسته از قلمرو خود محافظت کند و شورش اورکها را سرکوب کند. والود نیروی ژادو خود را از کریستال مادر «ستون فقرات دریک» دریافت میکند و ارتش عظیم والود تحت حکومت یک پادشاه جدید، قصد مرزگشایی دارد.
جمهوری دالمکیان
دالمکیان دارای حکومتی مردمی است و هر پنج ایالت آن یک نماینده در پارلمان این کشور دارند. کریستال مادر این سرزمین، «پنجه دریک» نام دارد که فقط نیمی از آن از کوهستان مشخص است و باقی آن مخفی شده است. جمهوری دالمکیان با قدرت این کریستال مادر توانسته جنوب والیسثئا را کنترل کند و ایکان خاک، غالب تایتان، اگرچه به عنوان مشاور اعظم پارلمان فعالیت میکند اما به ندرت اعضای پارلمان با او مخالفت میکنند.
پادشاهی آهن
در غرب نیمه غربی سرزمین والیسثئا، جزایری فراسوی سواحل توفانی قرار گرفتهاند که تحت سلطه فرقهای افراطی به نام ارتودوکس کریستال هستند که باور دارند کریستالها باید به عنوان الهه پرستیده شوند. کریستال مادر «هوای دریک» در جزیره مرکزی این سرزمین بنا شده است و پادشاهی آهن نیروی آن را با روزاریا شریک است. اهالی این جزایر که آهنخون شناخته میشوند، زبان خود را دارند و ارتودوکس کریستال، غالبین را موجوداتی شوم و منحوس میداند و افرادی که به عنوان غالب متولد میشوند، در بدو تولد اعدام میشوند.
قلمرو کریستالی
قلمرو کریستالی در قلب سرزمین والیسثئا و حول بزرگترین کریستال مادر این سرزمین به نام «دم دریک» بنا شده است. این منطقه کوچک به دلیل ارزش استراتژیکی که دارد، قرنها محل جنگهای بیپایان بود تا اینکه قلمروهای حاکم بر والیسثئا تصمیم به آتش بس گرفتند. طی این آتش بس، جزیره مرکز والیسثئا به یک قلمرو مستقل تبدیل شد که حکومت آن توسط مجلسی از نمایندگان تمام حکومتهای والیسثئا مدیریت میشود. قلمرو کریستالی فاقد غالب است.
کاراکترها
برخی شاه، برخی شوالیه، برخی فقط چرخ دندههای جنگ… اما همه نقشی در بازی سرنوشت خواهند داشت.
کلایو روزفیلد
صدا پیشه: بن استار
اولین پسر آرچدوک روزاریا، که همه انتظار داشتند غالب ققنوس و وارث شعلههای آن باشد اما این سرنوشت بر دوش برادر خردسال کلایو، جاشوا افتاده است. کلایو نیز تصمیم گرفت به یک شوالیه ماهر تبدیل شود و در ۱۵ سالگی، با پیروزی در تورنمنت دوک روزاریا، به سپر روزاریا ملقب شد تا محافظ اصلی نیروی ققنونس باشد و در ازای آن، بخشی از قدرت آتش ققنوس را دریافت کند. اما سرنوشت کلایو توسط ایکان سیاه مرموزی به نام عفریت نیمه تمام باقی میماند.
جاشوا روزفیلد
صداپیشه: لوگن هنان
دومین پسر آرچدوک روزاریا و برادر کوچکتر کلایو، به عنوان غالب ققنوس متولد شد. علیرغم زندگی سلطنتی، جاشوا با خدمتکاران خود با مهربانی رفتار میکند و به هیچوجه علاقهای به سلطنت بر دیگران ندارد. جاشو به کلایو به چشم یک الگو نگاه میکند و از اینکه با وجود بیماری و ضعف جسمی، غالب ققنوس است، احساس شرم میکند، حتی با وجود اینکه کلایو بارها به او اطمینان داده است که از نقش خود به عنوان سپر روزاریا راضی است. جاشوا نیز به دلیل اتفاقاتی که برای کلایو رخ میدهند، سرنوشتش را نیمه کاره رها میکند.
جیل واریک
صداپیشه: سوزانا فیلدینگ
جیل که در سرزمینهای سقوط کرده شمالی متولد شده بود، در کودکی توسط روزاریا به عنوان غنیمت محجور شد هر چند که آرچدوک روزاریا او را مانند خواهر کلایو و جاشوا بزرگ کرد. پس از جدایی جیل، کلایو و جاشو از هم، جیل متوجه میشود که او همیشه غالب ایکانی به نام شیوا بوده است.
تورگال
در طی یکی از لشگرکشیهای آرچدوک الوین به سرزمینهای شمالی، او توله سگی تنها در برف را پیدا میکند و آن را به عنوان غنیمت برای کلایو و جاشوا بازمیگرداند. ۱۰ سال پس از اتفاقات تراژیکی که سرنوشت کلایو را نابود میکنند، تورگال بار دیگر به انسانش کمک میکند، بدون اینکه ۱۰ سال جدایی، ذرهای از وفاداری او کاسته باشد.
سیدولفس تلامون
صداپیشه: راف اینسون
سیدولفس که نزد دوستانش با نام سید شناخته میشود (تا سنت حضور شخصیتی به نام سید در بازیهای Final Fantasy نیز حفظ شود)، کهنه سربازی است که اکنون به عنوان یک قانون شکن، قصد دارد خانهای برای حاملین جادو و غالبینی بسازد که توسط حکومتها مورد سواستفاده قرار گرفتهاند. سید دانشمند است و قصد دارد تا سرزمینهای مرده والیسثئا را به خانهای قابل سکونت برای دار و دستهاش تبدیل کند. سید یک غالب است که کمی بعد از رسیدن به سواحل والیسثئا، قدرت ایکانی به نام رامو را تصاحب میکند. به همین دلیل او خیلی زود پلههای ترقی در ارتش والود را طی میکند و با بندیکتا هارمن، عشق زندگیاش آشنا میشود.
بندیکتا هارمن
صداپیشه: نینا ایندس
بندیکتا، به دلیل کودکی سختی که داشته است، انسانی سنگدل و جسور است. او همچنین، غالب گارودا و نگهبان باد است و در کنار آن، شمشیرزنی ماهر است و رهبر نیروهای جاسوسی برجسته والود است. او قصد دارد دومین ایکان آتش را پیدا کند و در این راه، بارها با کلایو مواجه میشود.
هوگو کاپکا
صداپیشه: الکس لانیپکن
پیشرفت هوگو کاپکا و رسیدنش به مقام مشاور اقتصادی دالمکیان، ناگهانی و غیرمنتظره بوده است. او کار خود را به عنوان سربازی دون در ارتش دالمکیان آغاز کرد اما بیداریاش به عنوان غالب ایکان تایتان باعث شد تا در سیاست نیز پیشرفت کند. او خیلی سریع از مهارتهایش برای تبدیل شدن به مرد شماره یک جمهوری دالمکیان استفاده کرد و به مردی بسیار ثروتمند تبدیل شد. با این حال، قبل از آشنایی با بندیکتا، هوگو مردی بی جهت و بی هدف بود.
دیان لساژ
صداپیشه: استیوارت کلارک
دیان، شاهزاده امپراتوری مقدس سانبرک و فرمانده برجسته ترین و ترسناکترین شوالیههای سانبرک به نام اژدهایان سواره نظام است. دیان به دلیل اینکه بارها جریان جنگها را تغییر داده و هم رزمانش را از مرگ حتمی نجات داده است، هم نزد شوالیهها و سربازانش و هم نزد اهالی اوریفلام، بسیار محبوب است و باردهای سانبرک، همواره در حال سرودن ترانههای در مذمت رشادتها او و ایکانش، باهاموت، پادشاه اژدهایان هستند. اما همه چیز به آن خوبی که نظر میرسد نیست و سایهای در کمین باهاموت است…
بارنباس ثارمر
صداپیشه: دیوید منکین
بارنباس در سواحل خاکستر به عنوان خانه بدوشی بی وطن و بی نام پیدا شد اما مهارتش در شمشیرزنی باعث شد تا خیلی سریع جایگاهی والا در والود پیدا کند. در شورش هیولاهای والود، بارنباس قدرت ایکانش، اودین را شکوفا میکند و به تنهایی این شورش عظیم را نابود کرده و کل سرزمین خاکستر را زیر پرچم پادشاهی والود متحد میکند. اگرچه بارنباس بزرگترین ارتش زمینی و دریایی را در اختیار دارد اما هنوز ترجیح میدهد با سوار شبح گوناش راهی میدان جنگ شود و با شمشیر سیاه افسانهایاش، دشمنان خود را تکه پاره کند. از نگاه بارنباس، مرگ و میر ناشی از جنگ، زیبا و باشکوه است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.